نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

نازنین و خباثتهایش

سلام مامانای عزیز  نی نی وبلاگی امروز من اومدم تا از زبان خودم واستون بنویسم مثل دوستام علیرضا جون و مهراد جون .... جونم براتون بگه من اینجورایی هم که مامان نینانه میگه نیستم ( من واقعا اسم مامانمو میگم نینانه هنوز بلد نشدم بگم ریحانه ) مامانمم بی جنبه آی ذوق میکنه هی میگه اسم مامان چیه منم واسه اینکه تو ذوق مادر جانمون نخوره هی میگم نینانه نینانه و تصویر مادرمون بعد از گفته های بنده اینجوریه خلاصه از بحث خارج نشیم داشتم میگفتم من اینجوریام نیستم یعنی آنقدر گوگولی مگولی و آروم که شما فکر میکنید نیستم  امروز فرصت و غنیمت شمردم تا بیام چند چشمه ای از کارام براتون بنویسم دیگه قضاوت با خودتونه و بعد از اون ازتون خواهش میکنم...
21 شهريور 1394
3707 25 52 ادامه مطلب

تمام اتفاقهایی که این روزها برایمان افتاد

سلامی گرم به همه ی دوستان عزیز و مهربانم تمامی دوستانی که در نبودم جویای حالم بودن و با پیام های پر مهرشان به من محبت داشتند و همچنین تولد نازنینمو تبریک گفتن و شرمنده از اینکه نتونستم از همه تشکر کنم همینجا از همه ی شما عزیزان تشکر میکنم بابت اینهمه لطف و مهربانی و بزرگواریتون خیلی دوستتون دارم مهربانان و اما در اینجا آنچه را برایم اتفاق افتاده در این ایام بازگو میکنم از خوب و بد....   و در ادامه:   ماجرا از آنجا شروع شد که  چهارشنبه هفتم مرداد رهسپار کاشان شدیم تا آماده بشیم واسه عروسی داداش وحید با سلمی جون که تهران بودن قرار گذاشتیم تا اونا هم با ما بیان و کلی هم تو ماشین آهنگ گذاشتیم و دست ز...
4 شهريور 1394
4043 32 40 ادامه مطلب
1